ماه دوم تولدت بود که واکسن برات زدیم . اونروز رفتیم خونه آقا جونت ، عمو اینا هم اومده بودن آخه پسرعموی آیناز 11 روز از آیناز کوچکتره.آیناز اون روز خیلی بیقراری کرد تب کرد و همش در حال گریه بود. اولین مسافرت به اصفهان رفتی اواخر اردیبهشت بود .تو ماشین آروم بودی و بیشتر خوابیده بودی. ...